در فضیلتِ “اخلاق فضیلت”
مؤلفههای اصلی نهاداخلاق (morality) عبارتند از:
الف) اعمال. کارهایی که باید یا نباید انجام داد و برهمین اساس اعمال اخلاقی به درست و نادرست، متصف میشوند. و البته برای نظاممند ساختن اعمال جزئی، به قواعد کلی نیاز است (هرچند که این موضوع که قواعد مقدم بر اعمالاند یا نه اعمال بر قواعد مقدماند، خود جای بحث و بررسی دارد). به هرحال یکی از مؤلفههای اصلی اخلاق که میتوان گفت سهلالوصولترین مؤلفه آن نیز هست، همین است. از همین روی وقتی سخن از اخلاق به میان میآید، اول از همه «بایدها و نبایدهای اخلاقی» متبادر به ذهن میشود.
ب) دیگر مؤلفه نهاد اخلاق، انگیزههاست. عموماً کسانی که از فطانت اخلاقی بهره دارند، در مورد اعمال افراد، صرفاً حکم به ظاهر نمیکنند و در مقام ارزیابی اعمال اخلاقی، انگیزة فاعلهای آنها را نیز در مدّ نظر قرار میدهند. انگیزهها، به انگیزههای شایسته و ناشایسته متصف میگردند و گاهی فرض براین است که حتی عمل درست اگر از روی انگیزه پلیدی انجام شده باشد، هیچ گونه ارزش اخلاقی ندارد.
عموماً کسانی که از فطانت اخلاقی بهره دارند، در مورد اعمال افراد، صرفاً حکم به ظاهر نمیکنند و در مقام ارزیابی اعمال اخلاقی، انگیزة فاعلهای آنها را نیز در مدّ نظر قرار میدهند.
ج) سومین مؤلفه نهاد اخلاق، احوال اخلاقی درونی افراد است که عموماً از آنها به فضائل و رذائل تعبیر میشود.
«فضائل» عادات و ملکات ستوده (شایستهای) است که جان افراد به آنها آراسته است و صرفنظر از آنکه ظهور و بروز خارجی پیدا کنند یا نه، در آنان وجود دارند. از سوی دیگر «رذائل» عادات و احوال نکوهیده (ناشایستهای) هستند که به نوعی جان افراد بدانها آلوده است. فضائل و رذائل، در مورد انسانها علیالعموم صدق میکنند و هدف تربیت اخلاقی آن است که آدمیان هرچه بیشتر به فضائل آراسته باشند و رذائل از جانشان دور شود.
درحقیقت اخلاق نهادی مطالبهگراست، تقاضای اکید دارد که انسانها، همه بدون هیچ استثنایی، اعمال درست انجام دهند، در انجام دادن آن اعمال انگیزه شایسته (نیت خالص) داشته باشند و به فضایلی که میتواند هم به خلوص نیات آنها کمک کند و هم زمینهساز صدور اعمال درست باشد، آراسته شوند.