اسلام، اخلاق، و همجنسگرایی
امروزه موج همجنسگرایی و ترویج لواط در غرب، دامن برخی از کسانی که خود را روشنفکر دینی مینامند، نیز آلوده کرده است. آقای آرش نراقی در چند مقاله به دفاع از همجنسگرایی پرداخته، و معتقد است که اجازه دادن به رواج رفتارهای همجنسگرایانه نهتنها به لحاظ اخلاقی موجه است، بلکه هر تفسیری از قرآن که چنین امری را برنتابد نارواست و یک مسلمان حتما باید بکوشد که درک خود از قرآن را به طوری شکل دهد که با جواز رفتارهای همجنسگرایانه سازگار باشد!
وی سه مقاله درباره این موضوع نوشته است:
مقاله اول با عنوان «درباره اقلیتهای جنسی» را در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۴ (۵ آذر ۱۳۸۳) نوشته و در آن ادعا کرده میخواهد «مهمترین دلایل عقلی را که مستند تقبیح اخلاقی آن گونه رفتارها بوده مورد ارزیابی قرار دهد».
مقاله دوم با عنوان «قرآن و مسأله حقوق اقلیتهای جنسی» را در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰ (۷ دی ۱۳۸۹) نوشته و در آن، با تکیه بر آنچه در مقاله نخست، آورده، میکوشد این مساله که قرآن کریم در داستان حضرت لوط، روابط همجنسگرایانه را مردود شمرده، زیر سوال ببرد؛ و بر همین اساس، مدعی میشود که: «هر تفسیری از قرآن که تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی را بربتابد از منظر اخلاقی نارواست» و «یک مسلمان خردورز لاجرم باید بکوشد درکی از آیات قرآنی بیابد که با نفی تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی سازگار باشد».
و مقاله سوم با عنوان «مسئله همجنسگرایی در اندیشه شیعی ایران معاصر» در فصلنامه ایراننامگ (سال۳، ش۱، بهار ۱۳۹۷، ص۸۷-۱۱۹) منتشر شده؛ و مروری است بر دو ادعای فوق، با نیمنگاهی به مواضع برخی از روحانیون و روشنفکران ایرانی معاصر.((البته علاوه بر این سه مقاله، مطلبی با عنوان «درباره یک نقد» در ۲۸ فوریه ۲۰۰۶ (۹ اسفند ۱۳۸۴) نوشته (که در پاورقی ۱۰ دربارهاش توضیح داده خواهد شد) و نیز پرسش و پاسخی در ۱۹ آبان ۱۳۸۹ (۱۰ نوامبر ۲۰۱۰) با خوانندگان سایت رادیو فردا، که عنوان «مصاحبه درباه اسلام و حقوق اقلیتهای جنسی» بر آن گذاشته، و این دو مطلب را به همراه دو مقاله اول، یکجا در یک فایل PDF با عنوان «اسلام و مساله همجنسگرایی» در سایت خود قرار داده است.
از آنجا که مقاله «درباره اقلیتهای جنسی» وی مستقلا در سایت مذکور یافت نشد، ارجاعات به این مقاله را با توجه به این نسخه قرار میدهیم؛ اما ارجاعات دو مقاله دیگر وی، مستقیما به صفحات خود مقالاتی است که وی نسخه PDF آنها در سایت خود قرار داده است.))
فراز دوم آنجا که میکوشد به مخاطب خویش القا کند که شخص میتواند مسلمان باشد اما به رفتارهای همجنسگرایانه احترام بگذارد! و مقاله حاضر است نقدی است بر آرای او در هر دو فراز.
بحثهای وی را میتوان در دو فراز مورد توجه قرار داد: فراز اول آنجایی که میکوشد از منظر بروندینی، دفاع از همجنسگرایی را مصداق عدالتخواهی و اخلاقی زیستن جلوه دهد؛ و فراز دوم آنجا که میکوشد به مخاطب خویش القا کند که شخص میتواند مسلمان باشد اما به رفتارهای همجنسگرایانه احترام بگذارد! و مقاله حاضر است نقدی است بر آرای او در هر دو فراز.
پیش از شروع نقد، مناسب است به نکتهای اشاره شود که آقای پیتر اسپریجگ((peter sprigg)) ،پژوهشگر ارشد شورای تحقیقات خانواده در واشنگتن دی سی((Family Research Council in Washington, D.C.)) در مقالهاش با عنوان «مناقشه در همجنسگرایی؛ مقایسه دو دیدگاه» اشاره میکند.((
Sprig, Peter. Debating Homosexuality: Understanding Two Views. Family research council. printed in the united states, 2011.
گزارشی از این مقاله به زبان فارسی را میتوانید در آدرس زیر مطالعه کنید:
http://www.souzanchi.ir/debating-homosexuality-a-report/)) او در ابتدای مقاله خود میکوشد نشان دهد که مدافعان همجنسگرایی چگونه با فضاسازیهای غیرمنطقی، مردم را علیه مخالفان شیوع «رفتارهای جنسی غیرعادی» میشورانند؛ و آنها را طرفدار تبعیض، و مخالف عدالت مینمایانند. وی توضیح میدهد که جنبشهای دفاع از همجنسگرایی، مساله «همجنسگرایی» را به نحوی معرفی کنند که گویی:
“• جهتگیری جنسی یک خصلت ذاتی شخصی است، همانند نژاد؛
عدهای از افراد از ابتدا همجنسگرا به دنیا میآیند.
افراد همجنسگرا هرگز نمیتوانند دگرجنسگرا باشند
همجنسگرا بودن اساساً هیچ تفاوتی با معمولی بودن ندارد، جز در آن جنسیتی که شخص بدان متمایل است.
همجنسگرا بودن هیچ آسیبی ندارد.
و مبتنی بر این پیشفرضها چنین وانمود میکنند که مخالفت با روابط همجنسگرایانه، شبیه رفتارهای تبعیض نژادی است و مانند آن است که یک نژاد را فرودست و نژاد دیگر را برتر بدانیم.”
وی برای اینکه ترفندهای رسانهای طرفداران همجنسگرایی را برملا کند، افراد را به دقت در کلیدواژه «جهتگیری جنسی» دعوت میکند و میگوید:
«چنانکه تحقیقات متعدد در زمینه فهم جنسینگیِ بشر نشان داده است، واژه «جهتگیری جنسی» چتری است که بر سر سه مفهوم متفاوت سایه افکنده است. در واقع ما با سه مفهوم سر و کار داریم که بین آنها خلط میشود:
(۱) «گرایش جنسی»((sexual attraction)) (یعنی اینکه فرد به چه جنسی (جنس موافق یا مخالف) تمایل و گرایش داشته باشد)،
(۲) «اقدام و رفتار جنسی»((sexual conduct)) (رفتاری که فرد در هنگام روابط جنسی انجام میدهد و این رفتار را با چه کسی انجام میدهند)؛
و (۳) «هویت جنسی»((sexual self-identification)) (اینکه فرد خودش را به لحاظ جنسی چگونه میشناسد: دگرجنسخواه یا همجنسگرا)».
طبق توضیحات آقای اسپریجگ، مدافعان همجنسگرایی وانمود میکنند که اینها همواره با هم است؛ یعنی گویی کسی که تمایلات به همجنس دارد حتما دست به اقدامات همجنسگرایانه هم میزند و در جامعه نیز هویت خود را به عنوان همجنسگرا به رسمیت میشناسد. اما با اشاره به برخی از بررسیهای میدانی، نشان میدهد که چنین تلازمی در کار نیست؛ یعنی فراوانند کسانی که به رفتار همجنسگرایانه اقدام میکند اما شخصیت خود را همجنسگرا نمیشمرند؛ یا کسانی که در خود تمایلات همجنسگرایانه مییابند، اما نه به این کار اقدام میکند و نه لزوما خود را به هویت و شخصیتی همجنسگرا میدانند؛ و….
هنوز هیچ دلیل موجهی برای وجود چنین گرایش مادرزادیای یافت نشده است؛ و «هویت همجنسگرا» نیز بیش از آنکه یک امر طبیعی و عینی باشد، یک برساخته اجتماعی است
سپس ضمن اشاره به اینکه علیرغم تحقیقات گستردهای که انجام شده، هنوز هیچ دلیل موجهی برای وجود چنین گرایش مادرزادیای یافت نشده است؛ و «هویت همجنسگرا» نیز بیش از آنکه یک امر طبیعی و عینی باشد، یک برساخته اجتماعی است، تصریح میکند که مخالفتِ دلسوزانه مخالفان، نه با هویت همجنسگرایانه است و نه با گرایش درونیای که ممکن است در برخی افراد باشد؛ بلکه مساله اصلی آنها مخالفت با شیوع و عادی شدن «رفتارهای همجنسگرایانه»، و به تعبیر دقیقتر مخالفت با «همجنسبازی» به بهانه «همجنسگرایی» است؛ و اگر تحقیقات اثبات میکند که اینها سه مقوله مستقل هستند، نباید بین اینها خلط نمود.
ادبیات آقای نراقی به گونهای است که انسان احساس میکند وی از همان روشی که آقای اسپریجگ از آن گلایه دارد، برای پیشبرد بحث خود استفاده نموده؛ یعنی صورت مساله را به گونهای طرح کرده که گویی بحث و درگیری مخالفان با گرایش درونی افراد و هویت آنان است.
…