فلسفه اخلاق و عقل؛ ترجمه مقاله «ETHICS AND REASON»
شاید این عنوان در فلسفه اخلاق آنچنان مفید نباشد. دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس در برخی دیدگاههای اخلاقی با یکدیگر مشترکند. به علاوه، برخی از مهمترین تفاوتها از مواضع آنها در منازعات مابعد الطبیعی و معرفتشناسانه ناشی میشود.
این اهداف و تأثیرات فلاسفه در حوزه اخلاق از بسیاری جهات متفاوتند و تأکید کمتر بر این نکته میتواند گمراهکننده باشد. نظریه اخلاقی دکارت تأثیر فلسفه رواقیون را نمایان میسازد و نیز دیدگاههای قدیمی درباره انفعالات (هیجانات) و کنترل آنها در پرتو گزارش خود او از انسان، فیزیولوژی انسانی و روانشناسی را از نو طرح میکند.
دیدگاههایی که دکارت بیان داشته است به واسطه تکریم نسبت به مرجعیت توأمان کلیسایی و مدنی همراه با اهتمامی موجه به اینکه دشمنان وی به احتمال زیاد در یک نظریه اخلاقی کامل و بطور خاص در یک اخلاق هنجاری تفصیلی وسایل مؤثری برای تخریب شهرت و ثبات او خواهند یافت تعدیل شده است. در نتیجه حتی کاملترین اثر اخلاقی او یعنی «انفعالات نفس» این حس را در انسان باقی میگذارد که بعضی از نتایج مهم این تئوری نانوشته مانده است. اسپینوزا در تبیین خود از انفعالات و کنترل آنها در کتاب اخلاق به دکارت و رواقیان میپردازد.
لایبنتیس، برداشتی از فضیلت، سعادت و کمال را ارائه میدهد در حالیکه کوتاه و غیر منظمند اما به وضوح پاسخگوی دلمشغولیهایی از این نوع هست که محرک دکارت و اسپینوزا بوده است. در عین حال مهمترین و متفاوتترین تفکرات اخلاقی او و تصور نیکوکاری در اذهان عقلانی جامعه را که او آن را شهرخدا مینامد یک نقطه اخلاقی را مورد خطاب قرار میدهد که ما در مقابل دیگران چگونه عمل کنیم
و اما اسپینوزا به روشنی به تعدادی از نویسندگان مخصوصاً هابز، ابنمیمون و ارسطو نیز میپردازد. مضامین دکارتی نیز در نظریه اخلاقی اسپینوزا وجود دارد اما فقط به عنوان بخش مهمی از کل دیدگاه او. به علاوه اسپینوزا دیدگاه خود را در یک رساله جسورانه، سازشناپذیر و مستقیم اینگونه بیان میکند که نظریه اخلاقی او بسیار پختهتر از دیدگاههای دکارت یا لایبنتیس است. اگرچه ملاحظات او در مورد اخلاقیات توجه دقیق او را به اسپینوزا و دکارت نشان میدهد، سنتهای دیگر به خصوص سنت نظریه قانون طبیعی را به همان اندازه مورد خطاب قرار میدهد. لایبنتیس، برداشتی از فضیلت، سعادت و کمال را ارائه میدهد در حالیکه کوتاه و غیر منظمند اما به وضوح پاسخگوی دلمشغولیهایی از این نوع هست که محرک دکارت و اسپینوزا بوده است. در عین حال مهمترین و متفاوتترین تفکرات اخلاقی او و تصور نیکوکاری در اذهان عقلانی جامعه را که او آن را شهرخدا مینامد یک نقطه اخلاقی را مورد خطاب قرار میدهد که ما در مقابل دیگران چگونه عمل کنیم، این مسأله فقط یک نکته گذرا برای اسپینوزا و چیزی است که دکارت در مورد قدرتهای برتر به آن تکیه میکند. بنابراین یک مجموعه مشترکی از زمینهها وجود دارد که در این تئوریها نشان داده میشود. در عین حال، این نکات و چشم اندازهای گوناگون (امور مهم) نویسنده این مسأله را که این میزان مشابهت برای پیشرفت قابل توجه سنت اخلاقیات فضیلت بیش از یک مکتب تعریف شده تفکر اخلاقی عقل گرا پیشنهاد میکند.
«دکارت»
در مقدمه ترجمه فرانسوی کتاب اصول فلسفه (۱۶۴۷)، دکارت مینویسد (۱۹۶۹، AT IXB 14): کل فلسفه مانند یک درخت است، ریشههای آن مابعد الطبیعه و تنه آن فیزیک و شاخهها که از تنه میرویند همه آنها میتوانند به سه شاخه اصلی تأویل شوند که این سه جزء شامل پزشکی و مکانیک و اخلاق هستند. منظور من اینست که بالاترین و کاملترین نوع اخلاق همان که متضمن دانشی فراگیر از دیگر علوم و بالاترین سطح حکمت است.
در حالیکه دکارت اغلب به عنوان یک غیر طبیعتگرا نمایان میگردد، الزام او به این دیدگاه که اخلاق قسمتی از یک بدنه منفرد دانش همراه با دیگر علوم است نشان میدهد که به طریقی او یک طبیعتگراست: روشهای او در مطالعه اخلاق با روشهای او در دیگر علوم متفاوت نیستند و او از نتایج دیگر علوم به خصوص از محاسباتش در طبیعت انسان برای دستیابی به مفهوم نظریه اخلاق استفاده میکند.
در حالیکه دکارت اغلب به عنوان یک غیر طبیعتگرا نمایان میگردد، الزام او به این دیدگاه که اخلاق قسمتی از یک بدنه منفرد دانش همراه با دیگر علوم است نشان میدهد که به طریقی او یک طبیعتگراست
پس شگفتانگیز نیست که موقعیت مهم او از گزارش دکارت در اخلاق به طور خاص در نوشتههای فیلسوفانه شامل گفتار در مورد روش (۱۶۳۷)، تأملات (۱۶۴۱) و اصول فلسفه (۱۶۴۴) یافت شوند. با این حال، بعدها در طول حیاتش در جولای سال ۱۶۴۵ دکارت با الیزابت ملکه بوهمیا مکاتباتی را داشت که با مطالعه زندگی شاد اثر سنکا آغاز گردید و با انفعالات نفس (۱۶۴۹) دکارت ادامه یافت. کتاب انفعالات و مکاتبات با الیزابت باعث گردید که دکارت در دیگر آثارش تحولی ایجاد کند و مشروحترین گزارش از اخلاق را پدید آورد. در گستردهترین نکات مهم که نظریه به عنوان امری شامل حالت مشخص با فضیلت درک میشود بعضی درجات دانش و اراده وجود دارد که به وسیله آن به معرفت هدایت میشود در ضمن گزارشی از اخلاق مشروط و ابزارهایی که به طور کلی به وسیله آن باید برای بهدست آوردن فضیلت تلاش کنیم و نیز گزارشی از انفعالات ارائه شده است. گزارش دکارت از انفعالات، موانع اصلی ثبات اراده و ابزارهای غلبه بر آنها را شرح میدهد. ما میتوانیم شادمانی را به وسیله عمل کردن بر اساس بهترین فهم از خیر بهدست آوریم و سعادت را بهوسیله عمل در این راه از طریق دانش کسب کنیم.
…