فضيلتی عبری در جهان يونانی
افلاتون 1 در ستيزه با يكي از ريشهدارترين آموزهها در جهان يوناني است. يونانيان، تلاش انسان براي خداگونه شدن يا نزديكي به خدايان را تلاشي گستاخانه ميدانستند و آن را «هوبريس» ميناميدند. در ادبيات كلاسيك يونان، نمونههاي بسيار پرشماري از شخصيتهايي را ميتوان يافت كه به جرم «هوبريس»، گرفتار پادافره شدهاند. «هوبريس»، به يك معنا عنصر بنيادين تراژدي يوناني به شمار ميرفت. براي خوانندهاي كه آثار بر جاي مانده از يونان كهن را به ترتيب نگارش بخواند و به افلاتون برسد، اين نكته بلافاصله جلب توجه خواهد كرد كه افلاتون گرفتار هوبريس شده است. او به خوانندگانش توصيه ميكند «خداگونه» شوند. با توجه به اين كه در بسياري موارد، افلاتون ضمن آوردن اين آموزه، به پيشينيان اشاره كرده است، پژوهش حاضر ميكوشد اين «پيشينيان» را بيابد؛ به نظر اين پژوهش، عهد عتيق ميتواند بهترين نامزد براي اين جايگاه باشد.
ايزدان يوناني، انسان و هوبريس
در جهان يوناني، ساحت ايزدان به كلي دور از دسترس آدميان بود. در اين فرهنگ، زماني كه انساني تلاش ميكرد از حد خود فراتر رود، گرفتار خطاي بزرگ «هوبريس» ὑβρις شده بود. اين خطا، چندان در نظر يونانيان بزرگ يود كه هراكليتوس ميگفت: «هوبريس، بايد سريعتر از يك آتش بزرگ خاموش شود.» هوبريس در زبان يوناني، معناي گستاخي، خودپسندي و به طور اختصاصي، معناي «خود را همطراز با ايزدان پنداشتن» دارد. اين واژه، معمولاً در برابر σωφροσύνη (دوفردوني)به كار ميرود كه به معناي خويشتنداري و شناخت محدوديتهاي وجود خود است.
به عنوان نمونهاي از يك فيلسوف، هراكليتوس ميكوشيد تمايز بزرگ انسانها و خدايان را به يونانيان يادآوري كند. به گفتۀ او، «شخصيت انساني بصيرت ندارد، اما خدا دارد.» و «زيباترين انسانها در مقايسه با خدا، از نظر خردمندي و زيبايي و ديگر چيزها، همچون ميمون به نظر ميرسند.» اين خطاي بزرگ، از جمله دستمايههاي محوري نمايش نامههاي يوناني كلاسيك نيز بود. برخي قهرمانان در اين نمايشنامهها، گرفتار هوبريس شده و در نتيجه، از ديد تماشاگر محكوم دانسته ميشدند. براي نمونه، خشايارشا در نمايشنامۀ «پارسيان» آيسخولوس، همچون فردي تصوير ميشود كه گرفتار هوبريس است. گزارۀ اخلاقي محوري در فرهنگ يوناني كلاسيك، اين است كه: «حد خود را نگاه دار.» به عبارت ديگر، خود را همطراز خدايان مپندار.
…