مسئله اصلی در این سخنرانی این است که آیا اخلاقی زیستن از لوازم انکار ناپذیر سلامت روان است یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا می توان از سلامت روان برخوردار بود و در عین حال انسانی غیر اخلاقی بود یا چنین چیزی ممکن نیست. برای یافتن پاسخ این سوال بایستی از سویی مولفه های سلامت روان را جست و از سوی دیگر مولفه های زیست اخلاقی را برشمرد و پس از آن مشاهده کرد که چه ارتباطی بین سلامت روان و زیست اخلاقی وجود دارد. در پاسخ به این سوال دشواری های زیادی وجود دارد. اولین مشکلی که با آن مواجهیم عدم اتفاق نظر در بین دانشمندان و جنبش های مختلف روان شناسی در مورد معیار های سلامت روان است. هر جنبشی معیار های خود را برای سلامت روان معرفی می کند و ممکن است یک ویژگی روانی که در یک جنبش یکی از شاخصه های سلامت روان است در جنبش دیگر از شاخصه های نبود سلامت روانی به حساب آید. دومین مشکلی که با آن مواجهیم نبود ملاک و مولفه های یکسان زیست اخلاقی در نظام ها و نظریات مختلف اخلاقی است. با این حال و با وجود این دشواری ها برای بررسی پرسش اصلی ناگزیر از انتخابیم.
برای این انتخاب گزینه هایی پیش روی ما قرار دارند. یک راه این است که از بین نظام های اخلاقی مختلف یکی را انتخاب کرده و در سوی مقابل یک جنبش روان شناسی خاص را قرار دهیم و در پی پاسخ به سوال اصلی باشیم. راه دوم این است که در میان نظام های اخلاقی مختلف به یک سری اشتراکات رسید و در سوی دیگر هم در بین جنبش های روان شناسی یک سری مولفه های مشترک را انتخاب کرد و حاصل این دو را با هم مورد بررسی قرار داد. اگر راه دوم را انتخاب کنیم باز هم دو راه حل خواهیم داشت. یکی اینکه مانند گنسلر به دنبال قواعد اخلاق صوری برویم و مثلا قاعده طلایی که مورد قبول ادیان مختلف بوده را به عنوان محور حوزه اخلاق انتخاب کنیم. راه دیگر آن است که به جای قواعد صوری اخلاق به سراغ فضیلت های اخلاقی مهم مکاتب مختلف اخلاقی برویم و سعی کنیم یک سری فضایل را به عنوان فضایل مشترک نظام های اخلاقی انتخاب کنیم.دکتر محمودی از بین راه های پیش رو راه آخر را انتخاب می کنند، یعنی یک سری فضایل اخلاقی عام و مشترک را مبنای زیست اخلاقی معرفی می کنند.
راه دیگر آن است که به جای قواعد صوری اخلاق به سراغ فضیلت های اخلاقی مهم مکاتب مختلف اخلاقی برویم و سعی کنیم یک سری فضایل را به عنوان فضایل مشترک نظام های اخلاقی انتخاب کنیم.دکتر محمودی از بین راه های پیش رو راه آخر را انتخاب می کنند.
مولفه های بنیادین زیست اخلاقی
مولفه های اخلاقی مورد پذیرش ایشان همان مولفه هایی است که استاد ملکیان به عنوان مولفه های زیست اخلاقی معرفی می کنند. یعنی داشتن فضایل سه گانه ی صداقت، تواضع و احسان. در مقابل این فضایل سه گانه رذایل سه گانه تزویر، عُجب و ظلم را خواهیم داشت. به باور ایشان سایر فضایل از این سه فضیلت اصلی و سایر رذایل از سه رذیلت اصلی سرچشمه می گیرند و برای زیست اخلاقی بایستی این فضایل سه گانه را کسب و آن رذایل سه گانه را رفع کرد. این سه فضیلت اصلی در نگاه استاد ملکیان اینگونه تعریف می شوند:
صداقت: یعنی انطباق ساحات درونی عقیدتی، احساسی و ارادی با ساحات بیرونی گفتاری و کرداری؛ که فرق می کند با راست گویی که تنها شامل انطباق ساحات درونی با ساحت گفتاری است. از فضایل زیر شاخه صداقت می توان راستگویی، وفای به عهد و اخلاص را نام برد.
تواضع: یعنی خود را دیگری انگاشتن و به خود به چشم بیگانه نگریستن، مثل وقتی که انسان جایزه ای می گیرد تصور کند که دیگری گرفته است و همچنین خوبی های دیگری را خوبی های خود انگارد. از فضایل زیر شاخه تواضع نیز خوشرویی، سخاوت و عدل را می توان نام برد.
احسان: یعنی دیگری را خود انگاشتن و به دیگری به چشم خود نگریستن و مثلا همانطور که به سرعت در پی رفع درد و رنج از خود بر می آید نسبت به رفع درد و رنج دیگرا نیز برآید و همچنین بدی های دیگری را بدیهای خود انگارد. البته احسان سه سطح دارد که سطح اول آن درد و رنج غیر لازم بر دیگری وارد نکردن است. سطح دوم این است که درد و رنج غیر لازمی که به دیگری وارد شده را برطرف کنم. سطح سوم نیز عبارت است از ایجاد لذت در دیگری. برخی از فضایل زیر شاخه احسان عبارتند از: همدلی و همدردی، جود و بخشش، حلم و مروت.
مولفه های سلامت روان
انجمن روانشناسی امریکا فهرستی از مولفه های سلامت روان را در سال ۱۹۹۹ ارائه کرده که به قرار زیر اند:
عزت نفس: به این معنا که من آگاهی داشته باشم از خویشتن. آگاهی واقع بینانه داشته باشم از خویشتن و خودم را همینطور که هستم دوست داشته باشم. وقتی من عزت نفس داشته باشمخودم را با دیگران مقایسه نمی کنم و در رقابت با دیگری در نظر نمی گیرم.
یکپارچگی روانشناختی: انطباق ساحت های ۵ گانه وجود و هماهنگی آنها با یکدیگر که باعث رهایی از بلاتکلیفی، شجاعت، قوت قلب و یکدله بودن و پیش بینی پذیری فرد برای دیگران می شود.
خودفرمانروایی شخصی: من در مقام نظر و عمل تسلیم اقتضائات درونی خودم باشم. این مولفه به نوعی همان مسئولیت پذیری است. داشتن این ویژگی باعث می شود که فرد واجد شهامت تفرد داشتن شود. نتایج دارا بودن این ویژگی این است که فرد می داند به دنبال چیست و فقط بر اساس آنچه می خواهد و تشخیص می دهد عمل می کند.
خودشکوفایی: یعنی آنکه استعداد های بالقوه ی خود را به فعلیت برسانیم. این ویژگی روان شناختی ریشه در مولفه ی عزت نفس دارد که من استعداد های خود را بشناسم.
سازواری اجتماعی: یعنی من این توانایی را داشته باشیم که با محیطی که در آن قرار می گیرم در عین اینکه خود را حفظ می کنم با دیگران هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشم، قدرت انطباق و سازگاری با محیط را داشته باشم. اگر این ویژگی را داشته باشیم دیگری را همانگونه که هست می پذیریم. چنین انسانی در قبال دیگران دلسوز خواهد بود و برای رفع مشکلات دیگران به آنها کمک خواهد کرد. در مقابل این مولفه بی مدارایی وجود دارد. یعنی هم خودم و هم دیگری را در یک قالب کوچک تعریف می کنم که باعث بی مدارایی با دیگران می شود.
واقع گرایی: تلاش برای شناخت واقع گرایانه داشتن. پرهیز از داشتن اوهام و هزیانات. اجازه ندادن به ورود گزاره های ارزیابی نشده.
رابطه فضایل اخلاقی و سلامت روان
پس از تعیین مولفه های سلامت روان و مولفه های بنیادین زیست اخلاقی نوبت به بررسی نسبت به این مولفه ها می رسد. دکتر محمودی در بین فضایل بنیادین سه گانه صداقت را به عنوان مهمترین فضیلت معرفی کردند، زیرا بر تمامی مولفه های سلامت روان تاثیر گذار است. پس از بررسی نسبت بین فضایل سه گانه اخلاقی و مولفه های سلامت روان سعی شد نشان داده شود که فضایل اخلاقی بر سلامت روان تاثیرگذارند و داشتن سلامت روانی مترتب است بر دارا بودن فضایل اخلاقی.
عرض سلام و ادب
باتوجه به اینکه در جامعه ما به تدریج مسئله سلامت اخلاق و به طبع اون سلامت روان به یک پازل گمشده تبدیل شده است از اینکه چنین موضوع بسیار مهمی رو مطرح کردید سپاسگزارم. چراکه تشکیل جامعه سالم در گرو اخلاق مداری مردم آن جامعه است. مطلب بسیار خوبی بود امیدوارم بودم در بخش {رابطه فضایل اخلاقی و سلامت روان} اشتراک و انطباق فضایل اخلاقی و سلامت روان باجزئیات بیشتری شرح داده میشد و یا لااقل منابع مرتبط در اختیار خواننده قرار می گرفت.